خانه واژه های مترادف تبحر مترادف تبحراحاطه، استادی، تسلط، توغل، مهارت معنی تبحر در فرهنگ سره خوششناسی- کاردانی، زبردستی،چیرگی، آگاهی، استادی معنی تبحر در سایر لغت نامه ها