فهرست:
مترادف شیوع
اشاعه، پراکندگی، سرایت، نشر
اشتهار، تداول
معنی کلمه شیوع در فرهنگ سره
روایی، واگیری، همهگیر،گسترش پهْنشَوی
معنی شیوع در لغتنامه دهخدا
معنی کلمه شیوع [ ش ُ ] ( ع مص ) شیع، ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )، آشکار شدن، ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( غیاث )، آشکارا شدن خبر، ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ) ( دهار )، آشکارا شدن ( ترجمان القرآن جرجانی ص 63 )، رجوع به شیع شود، || مشهور و متداول شدن، ( فرهنگ فارسی معین ). شیوع [ ش َ ] ( ع اِ ) فروزینه آتش، ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). شیوع [ ش ُ ] ( ع اِمص ، اِ ) اشتهار و شهرت و پراش، || هر چیز که همه کس آنرا بدانند و در همه جا فاش باشد، ( ناظم الاطباء ).
- شیوع به هم رسانیدن: فاش شدن و آشکارا گشتن و پراش شدن، ( ناظم الاطباء ).
- شیوع خبری: استفاضه آن، پراکنده وفاش شدن آن، انتشار آن، ( یادداشت مؤلف ).