فهرست:
معنی تخطیط در لغتنامه دهخدا
معنی کلمه تخطیط [ ت َ ] ( ع مص ) مخطط بافتن ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
|| اندک خوردن ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) اندک خوردن مرد ( اقرب الموارد ).
|| خطدار کردن چیزی را ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).
|| قرار دادن خطوط و حدود برای بلاد ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).