فهرست:
مترادف آبشخور
آبخور، آبشخورد، آبشخوار، سرچشمه، منهل
روزی، قسمت، نصیب
تقدیر، سرنوشت
معنی کلمه آبشخور در فرهنگ معین
(بِ خُ) (اِمر) = آبشخوار، آبشخورد:
۱- جای خوردن یا برداشتن آب.
۲- ظرف آبخوری.
۳- منزل، مقام.
۴- بهره، قسمت.
۵- سرنوشت.
معنی کلمه آبشخور در فرهنگ برهان قاطع
با خاى نقطهدار و واو معدوله بر وزن دانشور به معنى نصيب و قسمت باشد و سرچشمه و كنار دجله و رودخانه و تالاب و استخر و امثال آن را نيز گويند كه مردمان و جانوران از آنجا آب خورند و آنجا را به عربى منهل و عطن خوانند و ظرف آبخورى را هم گفتهاند و به معنى توقف نمودن و مقام كردن هم هست.