سایت هم معنی...

فهرست:

مترادف شاهد

مثال، نمودار، نموده، نمونه
غلام، محبوب، معشوق، مغبچه
تماشاچی، حاضر، حی، گواه، ناظر

معنی کلمه شاهد در فرهنگ سره

گواهی دهنده، گواه، انجمن

معنی کلمه شاهد در فرهنگ معین

(هِ) [ ع ]
۱- (اِفا) گواه، گواهی دهنده.
۲- (اِ) مثال.
۳- خوبروی. ج. شهود.

معنی اسم شاهد

(عربي) 1- گواه، حاضر، مرد خوبروي؛ 2- (در قديم) (به مجاز) محبوب، خداي تعالي؛ 3- (در تصوف) خداوند به اعتبار ظهور و حضور در قلب سالك؛ 4- (در قديم) (به مجاز) عالي، خوب، دلپذير.

جنسیت: پسرانه

اسم شاهد به انگلیسی: shahed

شاهد به عربی

ترجمه کلمه "شاهد" به عربی :

الحالت , التزکیت , مستند الصرف , الشاهد , الموضوع

معنی شاهد در زبان عربی

گواهی , شهادت , گواه , شاهد , مدرک , شهادت دادن , دیدن , گواه بودن بر.

شاهِد:
زبان، فرشته، ستاره ثُریّا، نماز مغرب، سخنی که کسی بیاورد به جهت اثبات کلامش که وثوق به حرف او نباشد.

معنی شاهد در فرهنگ عمید

آنچه با آن بتوان وجود چیز دیگر را اثبات کرد


بازماندگان شهید


جمله یا عبارتی از نثر یا نظم که برای اثبات معنی لغت یا موضوعی بیاورند


مرد یا زن خوب‌رو


  • معشوق
  • محبوب

  • کسی که امری یا واقعه‌ای را به ‌چشم خود دیده باشد و گواهی بدهد
  • گواه

کسی که در دادگاه درباره موضوع مورد بحث شهادت می‌دهد