فهرست:
مترادف اقامت
اتراق، توقف، سکنا، سکونت، ماندن
معنی کلمه اقامت در فرهنگ معین
۱- جای گُزیدن، زیستن.
۲- به جا آوردن.
معنی اقامت در فرهنگ عمید
اجازه کشور بیگانه برای ماندن در آن
برپا داشتن
در جایی ماندن
اجازه کشور بیگانه برای ماندن در آن
برپا داشتن
در جایی ماندن