فهرست:
مترادف آبخوری
تنگ، سبو، کوزه، مشربه
آبخور، آبشخور
معنی کلمه آبخوری در فرهنگ معین
(خُ) (اِمر)
۱- لیوان.
۲- شارب، سبیل.
۳- نوعی از دهنه اسب که هنگام آب دادن بر دهانش زنند.
تنگ، سبو، کوزه، مشربه
آبخور، آبشخور
(خُ) (اِمر)
۱- لیوان.
۲- شارب، سبیل.
۳- نوعی از دهنه اسب که هنگام آب دادن بر دهانش زنند.