فهرست:
مترادف آبخورد
تقدیر، سرنوشت، قسمت
بهره، روزی، نصیب
آبشخور، مشرب، منهل
معنی کلمه آبخورد در فرهنگ معین
(خُ)
۱- (مص مر) آب خوردن.
۲- (اِمر) آبخور، آبشخور.
۳- بهره، نصیب.
تقدیر، سرنوشت، قسمت
بهره، روزی، نصیب
آبشخور، مشرب، منهل
(خُ)
۱- (مص مر) آب خوردن.
۲- (اِمر) آبخور، آبشخور.
۳- بهره، نصیب.