فهرست:
معنی تطابق در لغتنامه دهخدا
معنی تطابق در لغتنامه دهخدا
معنی تطابق در لغتنامه دهخدا
معنی کلمه تطابق [ ت َ ب ُ ]( ع مص ) اتفاق کردن ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ) ائتلاف و اتفاق و تساوی ( اقرب الموارد ) مطابقه و موافقت و اتفاق و اتحاد و یک جهتی و برابری و یکسانی و مشابهت و پیوستگی ( ناظم الاطباء ).
مترادف تطابق
برابری، مطابقت، همگونی، همخوانی، هم خورد، هم سنجی، همداستان گشتن
باهم برابر شدن
برابر کردن