معنی تجدید در لغتنامه دهخدا
معنی تجدید در لغتنامه دهخدا
معنی کلمه تجدید [ ت َ ] ( ع مص ) نو کردن، ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( زوزنی ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج )، نو کردن چیزی را، ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط )، تازه و جدید کردن، ( فرهنگ نظام )، از سر کردن، ( زوزنی )،از سر نو ساختن، ( غیاث اللغات )، عوض و تبدیل نمودن،( فرهنگ نظام )، از سر نوساختگی و نوکردگی و نو و تازگی، ( ناظم الاطباء )، و با فعل شدن و کردن و گردیدن مستعمل است، || ببریدن پستان شتر، ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی )، پستان شتر ببریدن، ( آنندراج ). در محضر عام آمدو تجدید وضو کرد - تجدید هوا :هوای اطاقی یا جایی را عوض کردن. تجدید، [ ت َ ] ( اِ ) معاد، در انجیل متی 19: 28 و در رساله تیطس 3: 5 یاد شده است، و در خصوص تفسیر این دو آیه مباحثات بسیار اتفاق افتاده است و قصد از لفظی که در انجیل متی یافت میشود یا تولد ثانی میباشد که متابعین مسیح خواهند یافت و یا برطرف شدن جمیع مطالب و تجدید یافتن آنها است در زمان مراجعت مسیح بدین دنیا یعنی در وقتیکه آسمان و زمین نو شوند. و تفسیر آخری بصواب نزدیک تر میباشد، اما غسل تولد نو و تجدید روح القدس که در آیه دوم مذکور است قصد از آن فرمایشی است که مسیح به نیقودیموس فرموده : «اگر کسی از سر نو مولود نشود ملکوت خدا را نمیتواند دید» انجیل یوحنا 3: 3 ومسیحیان فرزندان خدا خوانده شده اند، انجیل یوحنا 1:12 و 13 و ایوب 2:29 و 5: 1 و 4 و نیز رساله یعقوب 1: 18 و رساله اول پطرس 1:3 و 23 وارد است که ایشان یعنی مسیحیان از خدا و یا بکلمه خدا مولود شدند واین معنی در رساله دوم قرنتیان 5: 17 بخلقت جدید ودر رساله رومیان 12: 2 بتازگی ذهن که همان تولد نوو تجدید روح القدس میباشد تفسیر گشته و در رساله افسسیان 2:6 بقیامت از موت و در رساله افسسیان 2: 1 و5 بزنده شدن با مسیح معنی شده است ، لهذا تازگی آن است که شجر زندگی روحانی بمساعدت روح القدس و کلمه خدا در نفس که بواسطه ارتکاب گناهان مهجور گشته غرس شود تا بدان وسیله قادر بر ادراک امورات روحیه شده بطور تازه بر آنها معتقد گردد و پس از آن در ارتکاب امورات عدالت و مقاصد خیر شروع نماید. پس نفس توبه کار را ناچار است که نتایج تجدید و خوشحالی را که از معرفت اﷲ حاصل میشود دریابد و میل و محبت او نسبت بجمیع بنی نوع بشر تازه گردد، علی الخصوص میل و محبت ورزیدن نسبت برئیس ایمان بدین جهت هر آن نفسی که بمرتبه تجدید نایل گردید نمیتواند میل و محبت نسبت بسایر تجدیدیافتگان بنی نوع خود ظاهر ننماید زیرا که همگی ، ثانیاً به کلمه خدا مولود گردیده اند، ( قاموس کتاب مقدس صص 241 - 242 )، با رجعت در مذهب شیعه مقایسه شود.
- تجدید بشره : پوست دادن بشره، ( ناظم الاطباء )، بر جای پوست فرسوده بدن پوست تازه ای بوجود آمدن.
- تجدید بنا : دوباره ساختن آن، بنای کهنی را با تغییراتی تازه کردن و یا بر جای آن ساختمان جدیدی بنا کردن.
- تجدید شباب : بازیافتن جوانی، جوانی را از سر گرفتن، خود را جوان نشان دادن، بار دیگر به نیروی جوانی رسیدن.
- تجدید عهد : تازه کردن پیمان،عهد گذشته را مستحکم ساختن و آن را نافذ کردن : انفاذالرسل فی هذه الوقت الی قدرخان لتجدید العهد، ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 193 )، چون به بست رسید بمطالعه اعمال و تجدید عهد احوال رعیت مشغول شد تا باری تعالی اسباب وصول بمقر عز و مکان ملک میسر گرداند، ( ترجمه تاریخ یمینی چ سنگی 407 ).
- تجدید فراش : زن تازه گرفتن و نکاح نو کردن، ( فرهنگ نظام )، کنایه از بار دیگر زن گرفتن، دوباره زن کردن.
- تجدید مرض : عود مرض، ( ناظم الاطباء )، بازگشت بیماری.
- تجدید میثاق و منشور : تازه کردن آن : حق طاعت و ضراعت او بتیسیر امل و تقریر عمل بادا رسانید و بتجدید منشور ایالت او مثال داد، ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 ص 337 ).
- تجدید نظر : بازاندیشیدن، دوباره تعمق کردن در کاری یاچیزی.
- تجدید وضو : تازه کردن وضو، بار دیگر وضو گرفتن :
آنسان که بود قاعده در مذهب جعفر
- عید تجدید : یکدفعه در انجیل یوحنا10: 22 مذکور است و وضع تأسیس این عید برای یادگاری تقدیس هیکل و بنای مذبح بود بعد از آنکه یهودای مکابی سوریین را از آنجا اخراج نمود، امکابیان 4: 52 -59، و این مطلب در سال 164 ق،م، واقع شد و مدت زمان این عید هشت روز بود لکن واجب نبود که هر مردی به اورشلیم حاضر شود و نگه داشتن این عید هم مثل سایبانها بوده از 25 کانون اول یعنی آن روزی که انطیوخس ابی فانوس در 167 ق،م، هیکل را نجس و چرک نمود شروع میشد، ( قاموس کتاب مقدس ص 242 )،
مترادف تجدید
ازسرگیری، تازگی، دوبارگی، نوسازی، نوی
نو کردن، از نو ساختن
نمره حد نصاب قبولی نیاوردن