فهرست:
معنی تبعات در لغتنامه دهخدا
معنی تبعات در لغتنامه دهخدا
معنی تبعات در لغتنامه دهخدا
معنی کلمه تبعات [ ت َ ب ِ ] ( ع اِ ) ج ِ تبعة، عاقبتهای بد: و هرگاه که متقی در کار این جهان گذرنده تأملی کند... دنیا را طلاق دهد تا از تبعات آن برهد، ( کلیله و دمنه )، رجوع به تبعه شود. تبعات [ ت َ ب َ ] ( ع اِ ) پیروان، || لوازم چیزی، || گاهی مراد از عقوبات معاصی باشد، || تبعات اقتحام: کنایه از رنجها و مشقتها ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
مترادف تبعات
پیامدها، عواقب، نتایج