عجز یا اجز ?
عجز یا اجز
آیا تا به حال در مورد املا و نگارش کلمه "عجز" یا "اجز" دچار تردید شده اید؟ در این مطلب به بررسی املای صحیح این کلمه می پردازیم تا در هر مورد از املا و نگارش درست آن استفاده کنید. املای درست این واژه «عجز» میباشد، نوشتن آن به صورت «اجز» نادرست است. معنی کلمه عجز [ ع َ ] ( ع مص ) ناتوان گردیدن، ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج )، ناتوانی، توانا نبودن، ناتوان بودن : بباید مرا شد به آوارگی در همه چیزها که بینی هست دمنه گفت ای برادر ضعف رأی و عجز من بنگر، عجز پیری و ضعف آن، ( کلیله و دمنه ). بودم از عجزچون خران در گل گر ترا آنجا کشد نبود عجب یاران نهایت عجز او بدانستند سفره پیش آوردند، ( گلستان ). روی بر خاک عجز میگویم || ترک دادن چیزی را که کردن آن واجب بود، || کاهلی کردن، || غالب آمدن بر کسی در معاجزة، ( منتهی الارب ) ( آنندراج )، || در اصطلاح معقول ضد قدرت است و بگفته ای عدم قدرت است از باب عدم ملکه، ( از کشاف اصطلاحات )، || ( اِ ) شمشیر، ( اقرب الموارد )، || قبضه شمشیر. || بیماری است در سرین ستور،( منتهی الارب ) ( آنندراج )، داء فی عَجُز الدابة، ( اقرب الموارد )، || پرنده ای است، ( منتهی الارب )( آنندراج )، پرنده ای است آن را زمج گویند، ( اقرب الموارد )، || سرین، ( منتهی الارب )، و بدین معنی به کسر و ضم اول هم آمده است، ( منتهی الارب )، || بن هر چیزی، ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد )، وبضم و کسر اول نیز آمده است، ( منتهی الارب ). عجز [ ع َ ج ُ / ج ِ ] ( ع اِ ) سرین و بن هر چیز، ( منتهی الارب ) ( آنندراج )، || در اصطلاح عروضیان و شعراء آخر کلمه از بیت یا فقره را گویند که ضرب هم نامند، ( از کشاف ص 975 ). عجز [ ع َ ج َ / ع ُ ] ( ع مص ) کلان و بزرگ سرین گردیدن زن، ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). عجز [ ع ُ ج ُ ] ( ع اِ ) ج ِ عجوز. عجز [ ع ُ ج ُ ] ( اِخ ) دهی است به حضرموت، ( معجم البلدان ).معنی عجز در لغتنامه دهخدا
نهادن به خود عجز و بیچارگی
خلق را عجز و خواجه را اعجاز
بر جهان اسب تاختم چون برق
منگر اندر عجز بنگر در طلب،
هر سحرگه که باد می آید